دو حسابدار که در بازار ارزهای دیجیتال 14 میلیارد تومان بدهی داشتند، با ربودن کودک 10 ساله و زورگیری از خانواده وی تصمیم به بازپرداخت این بدهی گرفتند.
به گزارش ایران ساعت 19 پنجشنبه 14 فروردین در طبقه پنجم ستاد تهران زنان و مردان بی قرار و منتظر هستند. پسر 10 ساله آنها ربوده شد و حالا بعد از 10 روز پلیس با آنها تماس گرفته و از آزادی پسرشان خبر داده است. روزهای شرکی را کیںہہ
24 ساعت قبل از آن آدم ربایان با آنها تماس گرفته و مدعی شده بودند که در صورت عدم پرداخت پول مورد نظر پسرشان را به خانه خواهند فرستاد. اما کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران به آنها قول داده بودند که فرزندانشان را به برمه برگردانند و حالا به وعده خود عمل کرده اند.
مهدکودک در راه مدرسه است
مادر مجتبی نمی تواند ادامه دهد. پدرش که در صنعت ساختمان فعالیت می کند درباره ماجرای ربودن پسرش می گوید: دوشنبه 25 مهرماه پسرم برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شد. دو خیابون پایین تر از خونه، مدرسه پسر من بود. معمولا ساعت 5 عصر به خانه برمی گشت، اما نمی آمد. پسرم را فرستادم دنبالش، گفت مدرسه نیست و مسئولان مدرسه هم گفتند که اصلا به مدرسه نیامده است. همان زمان موضوع را به پلیس اطلاع دادیم و در جریان تحقیقات دوستانش گفتند دو مرد که سوار یک خودروی سفید رنگ بودند مجتبی را به زور سوار ماشین کرده اند.
وی ادامه داد: حدود 24 ساعت بعد از ناپدید شدن پسرم با من تماس گرفتند. در 10 روز 7 بار با من تماس گرفتند و دو بار با مجتبی صحبت کردم. بعد از آن صدای گفتگوی خود با مجتبی را برایم پخش می کند که پسر 10 ساله می گوید دلش برای پدر و مادرش تنگ شده و پدر و مادرش با صدایی لرزان به او اطمینان می دهند که به زودی به خانه برمی گردد. و جای او در خانه خالی است.
مِرد ژوآن گاویت: ابتدا به ما گفتند که پول آزادی فرزندانشان را بپردازیم، اما بعد دیدگاهشان تغییر کرد و تصمیم گرفتیم پول را به جای آنها به «مونرو» بدهیم. البته در این مدت با فروش و آموزش هایی که انجام دادیم 10 میلیارد پول درخواستی را به حدود دو میلیارد تومان رساندیم. زوج جوان تحت فشار و تحت نظر قرار می گیرند که ناگهان اتاق زیر شیروانی باز می شود و مجتبی در حالی که فرمانده اداری تهران را در دست دارد روبروی خود ظاهر می شود. مادر آنقدر شیرین است که پرواز می کند. او را در آغوش می گیرد و پدر به شکرانه سجده می کند.
مجتبی گریه می کند و در آغوش پدر و مادرش آرام می گیرد. این پسر در رابطه با اسارت 10 روزه خود می گوید: می خواستم به مدرسه بروم که یک نفر نقابدار مرا گرفت و داخل ماشین برد، یک نفر دیگر هم داخل ماشین بود که به من گفتند ساکت باش وگرنه ما شما را شوکه می کند و چشمان شما را می بندد. چند بار چشمانم را باز کردم و دیدم در راه هستم.
او با لحن کودکانه اش ادامه می دهد: شب ها در یک اتاق کنار گروگان گیران می خوابیدیم و در این 10 روز چند وعده غذایی مثل نان و پنیر به من ندادند. دستشویی نرفتم چون حموم آب نداشت. دلم برای مادر و پدرم خیلی تنگ شده بود و از پلیس تشکر می کنم که مرا نجات داد تا زودتر به خانه برگردم و طبق معمول به مدرسه بروم و درس بخوانم.
و در پاسخ به این سوال که فکر می کرد پلیس شما را نجات می دهد، می گوید: منتظر پلیس بودم و می دانستم که نجاتم می دهند. وقتی آنها را دیدم، حالم خوب شد.
بدهی 14 میلیارد
مغز شجاع متفکر و طراح این مرد است. وی در گفتگو با خبرنگار جزئیات تربیت فرزند را فاش کرد.
بعد از تحویل پول چطور بچه را به دنیا آوردی؟
با پدرش صحبت کرده بودیم و بعد از اطلاع از پول تصمیم گرفتیم بچه را در پارک کنار خیابان رها کنیم و خودش به خانه برود.
فکر می کردی دستگیر می شوی؟
اگر فکر می کردیم که اصلا بچه را نمی دزدیم.
زمان خاصی را برای پرداخت پول خانواده در نظر نگرفتید؟
نه آن روز می خواستیم بچه اول را آزاد کنیم. اما ترسیدیم گرفتار شویم و به همین دلیل او را راه ندادیم.
با وجود اینکه مجتبی چهره شما را دیده بود، آیا واقعاً بعد از گرفتن پول تصمیم گرفتید بچه را رها کنید؟
آره ما انسان نیستیم.
چگونه با همکاری آشنا شدید؟
هر دو از طریق حسابداری با هم آشنا شدیم. یک سال است که در بازار فارکس و کریپتو، بازار سهام جهانی با هم کار می کنیم.
چقدر در این معاملات سود کردید؟
ما از مردم پول گرفتیم و به بازار جهانی عرضه کردیم اما ضرر کردیم. نزدیک به 14 میلیارد تومان ضرر کردیم. شاکیان به ما رسیدند و ما هم برای جبران خسارت به آدم ربایی فکر کردیم.
گفتگو با گروه دوم
نفر دوم گروه یک مرد مجردی است که در تمام این 10 روز همراه شجاع بوده و طبق دستور کار را انجام داده است.
چه شد که مجتبی را برای سرقت انتخاب کردید؟
یکی از اقوام دوست شجاع بود. جزئیات کامل هستند.
آیا قرار بود استخر را کشف کند؟
همان روزی که دستگیر شدیم، قرار شد پول را پیدا کنیم.
نقشه رابدان را شما طراحی کردید؟
دو سه هفته ای بود که تصمیم گرفتیم از خدا بچه دار شویم. دو سه بار به محل رفتیم. البته او همان خانواده ای بود که به مجتبی اطلاعات داده بودند، بهادر را به محل زندگی مجتبی برده بودند و بچه را برای او علامت گذاری کرده بودند. اما خودمان هم به محل رفتیم و رفت و آمد بچه را تماشا کردیم.
ساعت چند رفتی فروشگاه؟
نیم ساعت قبل از اینکه بچه را تحویل بگیریم با ماشین پرایدی که مال دوستمان بهادر بود و پلاکش خراب شده بود به آنجا رفتیم.
بعد از یوم الله کجا رفتی؟
اول رفتیم خانه من، یک شب آنجا بودیم، اما چون زن و بچه داشتم و شاید بفهمند، رفتیم قم. رفتیم قم منزل دوست بهادر. طبقه آپارتمان سوم; ما رفتیم و بچه را آنجا نگه داشتیم. در این مدت هر بار که می خواستیم نوزاد را انتقال دهیم، پارچه ای روی صورتش می کشیدیم.
باحدر گفت داهی 14 بیلیدی داشتید; بدهی چیست؟
ما در بازار فارکس بودیم. فارکس بازار جهانی است و ما سهام خرید و فروش کردیم.
پول این معاملات را از کجا آورده اید؟
دوست و آشنا از ملت های دیگر به بهانه کار روی پول آنها و پرداخت سود می گرفتیم. از هر کدام حدود 100 میلیون گرفتیم و قرار شد سود این سهام پرداخت شود.
وقتی تصمیم گرفتید این نقشه را بگیرید به فکر خانواده مجتبی نبودید؟
نوزاد و همسرم بارها تهدید به سرقت شده اند.
چه دلیلی تهدید کردند؟
یادش بخیر کسانی که به من پول می دادند وقتی دیدند نمی توانم پولشان را بدهم تهدید به سرقت زن و بچه ام کردند.
چرا به این کار ادامه دادی؟
همه چیز یک شبه تغییر می کند. 5 میلیارد با صبح خوابیدن و صبح بیدار شدن یکی نیست. یکبار فلش پایین کشیده می شود و می بینید که پول شما تمام شده است. درست مثل قمار است، با هر شانسی، وسوسه می شوید که به جبران آن ادامه دهید.
قلم مو
سردار رحیمی رئیس کلانتری پایتخت درباره این عملیات حساس گفت: حدود 10 روز پیش همکارانم در جریان ربوده شدن پسر 10 ساله در شهرستان دولت آباد دستگیر شدند و از آن زمان تحقیقات تیم ویژه ای آغاز شد. این مورد به منظور شناسایی گروگان گیران و آزادی گروگان ها در اسرع وقت تحقیقات همکارانم در کلانتری پایتخت نشان داد که آدم ربایان کودک را به استان قم منتقل کرده و قصد داشتند خانواده او را ببرند.
رئیس اداره شهر تهران ادامه داد: آدم ربایان در ابتدا از خانواده پسر در ازای آزادی 10 میلیارد تومان مطالبه کردند و از خانواده کودک خواستند این مبلغ را به صورت رمزدار برای آنها ارسال کنند. با آموزش هایی که ماموران پلیس به خانواده این کودک دادند سعی کردیم سرنخ هایی در این مورد پیدا کنیم. اگرچه در ابتدا سرنخی از متهم نداشتیم و سعی می کردند ردی از خود به جای نگذارند اما در نهایت جست و جوی کارآگاهان پلیس آگاهی تهران به نتیجه رسید و پس از 10 روز محل گروگان گیری شناسایی شد.
ماموران با استفاده از روش های علمی کشف جرم، محل و مکان آدم ربایان را پیدا کردند و در عملیاتی که توسط 4 تیم عملیات ویژه انجام شد، به محل گروگان گیران یورش برده و دو گروگان گیر را دستگیر و 10 نفر را آزاد کردند. -گروگان ساله
