بعد – در سال های اخیر فراز و نشیب های زیادی در سیاست خارجی ایران وجود داشته است. موضوعی که عمدتاً تابعی از افزایش تنش در فضای منطقه ای و بین المللی و ظهور روندهای جدید در سیاست بین الملل به ویژه پس از جنگ اوکراین است. در شرایط امروز، ژئوپلیتیک منطقهای و بینالمللی وضعیت بسیار پیچیدهتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و روند توسعه آنقدر سریع پیش میرود که ممکن است بسیاری از گزینههای معتبر در آینده نزدیک معتبر نباشند و حتی پیوستن به آنها به موضوع تبدیل شود. گذشته. .
به گزارش فردا؛ اما به نظر می رسد ایران با 4 چالش و تهدید جدی علیه منافع ملی خود مواجه است. حتی چالش هایی که در صورت عدم اندیشیدن روشن و عمیق راه حل ها می تواند در حوزه امنیت ملی مشکلاتی ایجاد کند و پتانسیل ایجاد بحران قابل توجهی را داشته باشد. این 4 مشکل در زیر ذکر شده است.
1. عدم حل مؤثر مشکلات اقتصادی
در سال های گذشته دولت های مختلف کشور به ویژه دولت سیزدهم حل مشکلات و مشکلات اقتصادی را سرلوحه کار خود قرار داده اند. اما به جز موفقیت ها و دستاوردهای مقطعی در عرصه، شاهد تحولات جدی عمیق و ماندگاری نبوده ایم. روابط تجاری بینالمللی ایران همچنان با مشکل مواجه است و ایران جزیرهای منزوی در عرصه تجارت جهانی است، تحریمها اعمال میشود و از همه مهمتر روند لازم برای اصلاح نظام اقتصادی ایران از دولتی به دولت دیگر موکول میشود.
این مشکل مشکلات اقتصادی را عمیق تر می کند. در این شرایط ناکارآمدی اقتصادی داخلی مانند فشارهای خارجی و تحریم ها باعث ایجاد مشکلات و تضعیف موقعیت اقتصادی ایران می شود.
تداوم خلق افسارگسیخته پول در فضای عمومی اقتصاد و تداوم مشکلات رانت و فساد و عدم شفافیت تنها یک چیز را نشان می دهد: باید شاهد تداوم بحران های اقتصادی باشیم. مشکلی که مردم را بسیار آزار می دهد.
انفعال در حل مشکلات اقتصادی کشور که به دولت فعلی محدود نمی شود، مشکل بزرگی در حال حاضر و به ویژه در آینده نزدیک است که پیامدهای منفی خود را بیش از پیش نمایان خواهد کرد و ممکن است آثار منفی زیادی بر منافع ملی و منافع ملی داشته باشد. امنیت. ایران هست
2. تشدید درگیری های ژئوپلیتیکی
روند نگرانکننده دیگری که منافع ملی را با خطر جدی مواجه میکند، افزایش درگیریهای ژئوپلیتیکی و ایجاد هستههای بحرانزا در محیط پیرامونی ایران است. رژیم اسرائیل سفارتخانه ها و مراکز رسمی دیپلماتیک در جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، امارات متحده عربی و بحرین ایجاد کرده و در اقلیم کردستان عراق نفوذ پنهانی دارد.
جمهوری آذربایجان با حمایت اسرائیل، ترکیه، ناتو و انگلیس، در نزدیکی مرزهای شمالی کشور تنش ایجاد کرد و به منظور ایجاد «کریدور توران» تغییرات مهمی در مرزهای منطقه ایجاد کرد. کریدوری که می تواند تعدادی از دشمنان و رقبای ایران را وارد محیط زیست کشور کند.
ظهور مجدد طالبان در صحنه سیاسی افغانستان و تنش های گاه و بی گاه با ایران و نادیده گرفتن حقوق کشورمان برای تضمین حمایت ایران از هیرمند و تغییر عرصه رقابت و تقابل با اراده دولت های عربی در سراسر خلیج فارس. ایران از عرصه امنیتی و سیاسی تا عرصه اقتصادی و همچنین شکاف جدی رفاه مردم کشورهای عربی در مقایسه با مردم ایران از مظاهر حرکت کل منطقه به سمت تنش بیشتر در آینده است.
در این فضا، ایران باید با چند بحران مختلف روبرو شود. مشکلی که نشان می دهد بخش قابل توجهی از انرژی کشور در این حوزه مصرف می شود.
3. معمای توازن قوا
یکی از مشکلات جدی ایران در عرصه سیاست خارجی، دشواری برقراری موازنه قوا است. ایران در دولت سیزدهم شرق شناسی را در سیاست خارجی خود تقویت کرد. اما مسئله اصلی این است که اگرچه تکلیف ما با غرب مشخص نیست، اما روابط ما با شرق نیز برخلاف آنچه به نظر می رسد در وضعیت نامشخصی قرار دارد.
هنوز مشخص نیست که قدرت های شرقی چقدر حاضرند برای ایران در این زمینه هزینه کنند. آیا آنها ایران را یک شریک استراتژیک می بینند یا ایران را فعالی می دانند که می تواند بخشی از بحران و تنش به سمت شرق را از غرب منحرف کند؟ علیرغم توسعه روابط چین و روسیه با ایران، هنوز مشخص نیست که چرا آنها در مسائل مهمی مانند موضوع سه جزیره خود را با کشورهای عربی یکسان می دانند و البته این رویکرد انگیزه های روشنی به همراه دارد. در مورد نوع فعالیت آنها در آینده. عمدتاً به همین دلیل است که کشورها تعادل را مطرح می کنند.
این در حالی است که ایران در سالهای اخیر از موازنهسازی فرصتها دور بوده و گزینههای سیاست خارجی آن به میزان قابل توجهی محدود بوده است.
4. ایران و راز قدرت
در نهایت توجه داشته باشیم که ایران به دلایل مختلف توجه خاصی به منطق قدرت اصلی در دنیای کنونی نداشته است. ایران در زمینه های نظامی و امنیتی پیشرفت های چشمگیری داشته و دارد، اما دنیای امروز به گونه ای است که اولویت اصلی اقتدار کشورها مسائل اقتصادی است و قدرت نظامی در این امر قدرت پشتیبان محسوب می شود.
اگرچه جناح قدرت نظامی و امنیتی ایران قوی است، اما بال قدرت اقتصادی آن ضعیف است و این موضوع هم در قالب تامین و رفع نیازها و چالش های داخلی و هم جایگاه ایران در معادلات منطقه ای و بین المللی ایجاد می کند. و باعث نوعی عدم تعادل در منطق قدرت آن می شود. موضوعی که پیش از این در قالب رویکرد اتحاد جماهیر شوروی سابق به قدرت و توسعه نامتوازن در این نظام سیاسی دیده می شد، سرانجام به شکل بحران و درگیری به اوج خود رسید.
از این منظر اگر به تعادل بخشی به جناح های قدرت کشور توجه نکنیم، بدون شک در آینده با مشکلات جدی مواجه خواهیم شد و خود این حوزه اقتصادی می تواند به نقطه ورود فشار بیشتر به کشور تبدیل شود. دولت تا کشور را از تعدادی رقبا و دشمنان منطقه ای خارج کند و بین المللی شود.