در باغ های طراح هلندی پیت اودولف کیفیتی متعالی وجود دارد که ما را با این حس فرا می گیرد که به مکانی رسیده ایم که دوست داریم – و بسیار نیاز داریم – زمان بیشتری را صرف کنیم. در موزاییک بافتی پیچیده رنگ های خاموش، می توانیم بازدم کنیم.
حتی زمانی که مناظر او در پس زمینه یک محیط شهری قرار می گیرند، مانند بسیاری از شناخته شده ترین آثار او – برای مثال High Line در شهر نیویورک، یا باغ لوری در پارک هزاره در شیکاگو – ما احساس می کنیم که در طبیعت احاطه شده ایم. ، ولع ما برای آن تغذیه شد.
قسم می خورم آقای اودولف سریعاً اشاره می کند، کار او هنر و صنعت باغ سازی است. این بازسازی چشم انداز زیست محیطی نیست. رسانه او طبیعت گرایانه است، بله، اما طبیعت نیست.
او در گفتگوی اخیر خود گفت که طبیعت “بزرگترین احساسات” را بر ما تأثیر می گذارد. “و من فکر می کنم این همان کاری است که شما می خواهید در یک باغ نیز انجام دهید.”
او افزود: “اما باغ کوچکتر است و بنابراین شما باید کاری بیش از این ایده بزرگ از چیستی طبیعت انجام دهید. شما باید بیشتر از آنچه می بینید احساس کنید. باید کمی عمیق تر شود و گاهی اوقات به آن طبیعت تقویت شده می گویند. و بنابراین شما طبیعت را کمی بالا می برید، کمی آن را بالا می برید.»
آقای. اودولف، 78 ساله، موضوع کتاب Phaidon است که به تازگی منتشر شده است، “Piet Oudolf at Work”، ترکیبی عظیم از شواهدی از تأثیر او توسط طراحان دیگر، که با عکسها و نمایههای باغهایش و همچنین طراحیهای طراحی خودش تکمیل شده است.
طرح های پشت مناظر او در نوع خود اشکال هنری انتزاعی هستند.
او در این کتاب میگوید: «من نقاش نیستم، اما میتوانم چیزهایی را در ذهنم ببینم که میتوانم آنها را به زمین ترجمه کنم». “من می توانم چیزهایی را ببینم که در طول زمان اتفاق می افتد.”
اتفاقی که می افتد این است که با فرا رسیدن یخبندان همه چیز محو می شود (اگرچه این زوال در جهان هایی که او خلق می کند پیش بینی می شود و جشن گرفته می شود).
اتفاقی که می افتد این است که با بالغ شدن کاشت، همه چیز در تعادل تغییر می کند.
اتفاقی که می افتد این است که برخی از عناصر ناپدید می شوند و باغ و طرح اولیه کاشت دیگر دقیقاً مطابقت ندارند.
اتفاقی که می افتد این است که دست انسان یک باغبان ماهر باید در آنجا باشد تا با تکامل چشم انداز ارزیابی و تنظیم شود.
اتفاقی که می افتد یک باغ اودولف است.
اخیراً از آقای اودولف در مورد روند خود صحبت کند و برخی از بینش های خود را به توصیه هایی برای باغبان های خانگی تبدیل کند. (این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.)
شما بیش از 50 سال پیش به باغبانی آمدید و گفتید که در ابتدا این باغ های انگلیسی بود که شما را جذب کرد.
ما قبل از اینکه حتی برای خودم این کار را شروع کنم، با خانوادهام به انگلستان سفر کردیم، مکانهایی مانند Great Dixter، Beth Chatto’s، Sissinghurst – همه این باغها. من واقعاً تحت تأثیر آنها قرار گرفتم نه تنها به دلیل هنر، بلکه به دلیل گیاهان. و من فقط عاشق گیاهان و البته نحوه چیدن آنها شدم.
شما چیزی را که در کتاب به عنوان “کیفیت فوق العاده باغ” از آن یاد می کنید را دوست داشتید، اما همچنین می گویید: “باغبانی انگلیسی در مورد دکوراسیون و انجام کار درست در زمان مناسب بسیار است.”
در آن زمان، وقتی کتابهای باغ انگلیسی را میخوانید، همه چیز این بود که چه کاری و چه زمانی باید انجام دهید. این کمی جزم اندیشانه است که به مردم می گوید در باغ چه کاری انجام دهند. احساس میکردم، بدون از دست دادن علاقهام به باغهای انگلیسی، میخواهم کمی خودم را از این ایده رها کنم که باید در یک زمان خاص – یک هفته یا یک روز خاص، کارهایی را در باغ انجام دهید. در کنار کاردستی لازم، می خواستم کاری خلاقانه انجام دهم، بدون محدودیت قوانین.
مناظر شما بسیار شلتر از مرزهای ترکیبی کلاسیک انگلیسی در پرچین های دیوار مانند هستند، اما به سختی آشفته هستند. آیا اصول طراحی اساسی وجود دارد که همه ما را ترغیب می کنید که در نظر بگیریم؟
یک باغ باید در تمام طول سال جالب باشد. و برای تحقق این امر، شما به گیاهانی نیاز دارید که در طول فصول، حتی برای اواخر زمستان، اوایل زمستان – و نه لزوماً با گلهایشان، جالب باشند. این می تواند از نظر ساختار، بافت برگ، حتی از نظر ظاهر جوانه زدن آنها از زمین باشد – همه چیزهای جدیدی که در حال رشد هستند و برگ هایی که بیرون می آیند، جوانه ها. این برای من هم مهم است.
دومین نکته مهم این است که به حیات وحش فکر کنید، به حیات وحش کمک کنید – گیاهانی را انتخاب کنید که برای هر حشرات و سایر حیوانات کوچکی که به زیبایی باغ شما کمک می کنند نیز جالب باشند.
شما زیبایی را در سر دانه های خشک شده و سایر قسمت های اسکلتی گیاه می بینید و گفته اید که به عنوان بخشی از باغبانی به پوسیدگی می پردازید. آیا زیبایی های محو شده مورد علاقه خود را دارید؟
آه، بسیاری، بسیاری، بسیاری. به عنوان مثال، Veronicastrum. و چترها – آنها این دانه های زیبا را دارند. یا علف هرز جو پای. اینها همه این شخصیت قوی را دارند، حتی در زمستان.
و برخی از گیاهان رنگ قهوه ای بسیار تیره ای دارند که تضاد بسیار خوبی با علف های زرد رنگی است که در طول زمستان کار می کنند. بنابراین باغ ها می توانند کاملاً متفاوت باشند زیرا هر چیزی که به حالت رنگ دیگری تغییر می کند.
شما به علف ها اشاره کردید که بخش مهمی از پالت شما هستند.
باغبانی وحشی کاری است که من نمیتوانم در کارم انجام دهم، زیرا باغبانی وحشی به این معنی است که شما چیزی را کاشتهاید و آن زندگی خودش را دارد. بنابراین من از طبیعت و از مناطق وحشی تر یاد گرفتم و توانستم این را به ترکیبات گیاهی ترجمه کنم که باعث می شود باغ کمی وحشی تر و خودانگیخته تر به نظر برسد. به همین دلیل است که من شروع به استفاده از علفها کردم، بهطوری که بهجای جامد بودن، همه شلتر و مخلوطتر شدند.
شما از بسیاری از گیاهان بومی آمریکا استفاده می کنید، اما نه فقط در باغ های آمریکایی.
اگر من یک بوم شناس بودم که در یک منظره کار می کرد، هرگز از غیر بومی استفاده نمی کردم، زیرا به آن تعلق ندارد. اما ما باغ می سازیم. ما طبیعت را نمی سازیم ما باغ می سازیم و در باغ ها فکر می کنم اجازه دارم از گیاهانی که دوست دارم استفاده کنم.
و خوبی این است که من از گیاهانی استفاده می کنم که برای جوامعی که ایجاد می کنم مفید هستند.
اگر فقط از گیاهان آمریکای شمالی استفاده می کنید، به جز گیاهان جنگلی، بیشتر در اواخر تابستان اجرا می شوند. اگر آنها را با برخی از قدیمی های اروپا، اروپای شرقی – حکیمان و غیره – مخلوط کنم، می توانید باغ خود را تکمیل کنید.
اگر گیاهی هیچ ضرری نداشته باشد – و منفعت دارد، زیرا در فصل مناسب گل می دهد و به باغ کمک می کند – من مشکلی نمی بینم.
من هرگز از غیر بومی در ترمیم استفاده نمی کنم. این تفاوت بزرگ است. و من از بومی های مهاجم استفاده نمی کنم.
در کتاب شما می گویید “من گیاهان را روی صحنه می گذارم و به آنها اجازه اجرا می دهم.” اما سختترین (و هیجانانگیزترین) بخش این است که ما با گروهی از گیاهان زنده سر و کار داریم – و حتی اگر همه چیز را “درست” کنیم، آنها در جای خود باقی نمیمانند. آیا راهنمایی دارید؟
شما به وضوح فکر می کنید که چگونه یک گیاه به دیگری متصل می شود – چگونه به عنوان یک جامعه یا به عنوان یک فرد در کل صحنه ای که شما ایجاد می کنید، با هم بازی می کند. شما باید به این فکر کنید که سال آینده و سال بعد چه خواهد کرد. همه چیز تغییر خواهد کرد
بنابراین سعی می کنیم گیاهانی را کنار هم قرار ندهیم که از یکدیگر برتری دارند. گیاهان باید مهاجم نباشند و نسبت به همسایگان خود خیلی رقابتی نباشند و همچنین کوتاه مدت نباشند.
اما حتی اگر این کار را انجام دهید، باغها در طول سالها تغییر میکنند و باید دید خوبی داشته باشید تا به آن نگاه کنید و در صورت لزوم اقدام کنید.
من نمی گویم که شما آن را به همان چیزی که در ابتدا بود برگردانید. یک گیاه می تواند ناپدید شود، اما مهم نیست، زیرا در حال حاضر آنقدر اتفاق افتاده است که فکر می کنید، “اوه، به نظر خوب است، پس آن را رها کنید.”
همچنین به سرپرستی مدیریت مربوط می شود: اگر افراد مناسبی که از باغ مراقبت می کنند نداشته باشیم، باغ شما در چند سال آینده ناپدید می شود.
شما می نویسید که اگر کاشت را کنترل نکنید، نتیجه را دوست نخواهید داشت. از چه تاکتیک های کنترلی استفاده می کنید که روح وحشی بودن را نیز تقویت می کند؟
زمین خود را با گیاهانی که با هم رشد می کنند بپوشانید. خیلی زمین خالی ایجاد نکنید با گذشت زمان، خاک شما باید با گیاهان پر شود و زمانی که آنها بالغ شدند، نگهداری کمتری نیاز دارد.
اما با این حال، به تعمیر و نگهداری نیاز دارد به این معنا که شما باید همیشه آن را تماشا کنید، در غیر این صورت اشتباه می شود. کنترل بیشتر این است که شما مراقب باشید که چه چیزی ممکن است اشتباه باشد.
کنترل، داشتن افراد مناسب، داشتن چشم مناسب، آگاهی در مورد گیاهان و کارهایی است که آنها می توانند انجام دهند.
شما باید یک چشم باغبان داشته باشید تا متوجه شوید چه اشتباهی رخ می دهد. برای باغبان شدن باید چیزهای زیادی بدانید. و شما می توانید آن را در تمام زندگی خود انجام دهید، و هنوز همه چیز را نمی دانید.
مارگارت روچ خالق وب سایت و پادکست است راهی به باغو کتابی به همین نام.
برای به روز رسانی ایمیل هفتگی در مورد اخبار املاک و مستغلات مسکونی، اینجا ثبت نام کنید.