پس آیا هوش مصنوعی اقتصاد را متحول خواهد کرد؟ امروز، فکر کردم از مشغلههای معمولم با بحرانهای جاری فاصله بگیرم تا به ایدههای بزرگی در مورد اینکه چگونه فناوری میتواند چشمانداز اقتصادی را در سالهای آینده تغییر دهد، از جمله موضوعی که به نظر مهم میآید اما توجه زیادی به آن نمیشود، بپردازم: چگونه هوش مصنوعی چشم انداز بودجه ایالات متحده را تغییر می دهد
از پاییز گذشته، افزایش زیادی در نویزهای مثبت و منفی در مورد هوش مصنوعی وجود داشته است. و بسیاری از ناظران متوجه شدند که آنچه ما هوش مصنوعی می نامیم، یا آنچه که افراد ناظر تر آن را “هوش مصنوعی مولد” می نامند، واقعاً هوش نیست. در عوض، برون یابی از تشخیص الگو است. یا همانطور که برخی از افرادی که با آنها صحبت کرده ام می گویند، اساساً تصحیح خودکار است.
اما این بدان معنا نیست که مهم نیست. به هر حال، بسیاری از کارهایی که کارگران انسانی، حتی کارگران ظاهراً بسیار ماهر، برای امرار معاش انجام می دهند، مسلماً تصحیح خودکار است. چند کارمند به طور مرتب درگیر تفکر خلاق هستند؟ حتی در میان کارگران خلاق، در مقایسه با تمرین تشخیص الگو، چقدر زمان صرف خلاقیت می شود؟
من این را برای بی احترامی به کارمندان دانش نمی گویم، بلکه می گویم آنچه که ما هوش مصنوعی می نامیم می تواند یک چیز بزرگ برای اقتصاد باشد، حتی اگر به ایجاد HAL 9000 یا SkyNet منجر نشود.
اما چقدر بزرگ؟ و چه نوع معامله ای؟
بدیهی است که هیچ کس واقعاً نمی داند. برخی از افراد در تلاش برای درک تأثیر پایین به بالا هستند، به انواع مختلف کار نگاه می کنند و سعی می کنند تخمین بزنند که چه مقدار از آن کار می تواند با هوش مصنوعی جایگزین یا تقویت شود. نرخ رشد بهرهوری – تولید به ازای هر نفر ساعت – تقریباً 1.5 درصد در سال در طول دهه بود، که در این دهه فقط حدود 15 درصد بود:
آیا این قابل باور است؟ در واقع، بله. یکی از موارد مشابه، اگر رابطه تاریخی بین فناوری و بهرهوری را مطالعه کرده باشید، رونق بهرهوری در سالهای 1995-2005، پس از دههها رشد ضعیف بهرهوری است.
همانطور که یک گزارش اخیر از موسسه بروکینگز اشاره می کند، این رونق عمدتاً ناشی از “بهره وری کل عوامل” است – افزایش تولید به ازای واحد ورودی، از جمله سرمایه:
و اقتصاددانان اغلب افزایش بهره وری کل عوامل را به پیشرفت تکنولوژی نسبت می دهند. این گاهی اوقات تا حدودی مشکوک است زیرا TFP واقعاً یک “معیار جهل ما” است، فقط کسری از رشد اقتصادی است که ما نمی توانیم غیر از این توضیح دهیم. اما کاملاً واضح به نظر می رسد که رونق بین سال های 1995 تا 2005 ناشی از فناوری اطلاعات بوده است.
در اینجا نمای دیگری از رونق است، جایی که من گزارش طبیعی بهرهوری را نشان میدهم – خط مستقیم مربوط به رشد ثابت است – و ادامه نرخ رشد (خط قرمز) را از سال 1973 تا 1995 ترسیم کردهام تا بتوانید ببینید. مقایسه رشد واقعی:
زمانی که رشد بهره وری کاهش یافت، بهره وری حدود 12 درصد بیشتر از روند قبلی بود. از آنجایی که هوش مصنوعی نوآوری عمیقتری نسبت به فناوریهایی است که رونق سالهای 1995 تا 2005 را به همراه داشت، 15 درصد آن غیرمنطقی نیست.
اما آیا بهره وری بالاتر ما را ثروتمندتر می کند یا فقط تعداد مشاغل را کاهش می دهد؟ ترس از بیکاری تکنولوژیک – اصطلاحی که در سال 1930 توسط جان مینارد کینز ابداع شد – حداقل به اوایل قرن نوزدهم باز می گردد. آنها حتی الهام بخش رمان نوازنده پیانو کورت ونهگات شدند. در حالی که فناوری اغلب برخی از مشاغل را حذف می کند، از نظر تاریخی، همانطور که کینز نوشت، این یک “مرحله تعدیل موقت” بوده است، و سایر اشکال اشتغال برای جایگزینی مشاغل از دست رفته افزایش می یابد. به عنوان مثال، شوک مایکروسافت اکسل – ظهور نرم افزارهای صفحه گسترده – به نظر می رسد بسیاری از مشاغل حسابداری را حذف کرده است، اما حتی اینها با افزایش اشتغال در تحلیل مالی جایگزین شده اند.
اتفاقاً، در آن مقاله، کینز آیندهای را پیشبینی کرد که در آن مردم بسیار کمتر از زمان او کار میکردند و یافتن راههای مفید برای پر کردن اوقات فراغت به یک مشکل اجتماعی بزرگ تبدیل میشد. این واقعیت که در 90 سال گذشته اتفاق نیفتاده است دلیلی برای بدبینی نسبت به افرادی است که اکنون پیشبینیهای مشابهی انجام میدهند، مانند جیمی دیمون، که روز گذشته پیشبینی کرد که هوش مصنوعی به سه سال و نیم منجر خواهد شد. هفته کاری روزانه
با این حال، در حالی که هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم آنچه ما هوش مصنوعی می نامیم باعث بیکاری گسترده می شود، اما می تواند به افرادی که از شغل خود آواره شده اند یا برای یافتن شغل جدید تلاش می کنند یا مجبور به پذیرش دستمزدهای پایین تر هستند، آسیب برساند. بازندگان بالقوه چه کسانی هستند؟
پاسخ محتمل این است که بیشترین تأثیرات بر مشاغل اداری نسبتاً بالا خواهد بود، که اکنون بسیاری از آنها دستمزد بالایی دارند، در حالی که کار یقه آبی تا حد زیادی بیتأثیر خواهد بود. گلدمن ساکس دوباره:
در حال حاضر، در حالی که این ممکن است برای هوش مصنوعی مولد درست به نظر برسد، برنامه های کاربردی داده های بزرگ دیگری نیز وجود دارند که می توانند بر کار یقه آبی تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، زمانی که ChatGPT سر و صدایی ایجاد کرد، توجه نسبتاً کمی به این واقعیت معطوف شد که خودروهای خودران واقعاً پس از سالها تبلیغات ناموفق شروع به ورود به خدمت کردند. با این حال، در این مرحله به نظر میرسد که بر خلاف پیشرفت فناوری در 40 سال گذشته، به نظر میرسد که هوش مصنوعی نابرابری درآمدی کمتر و نه بیشتر را مجبور کند.
در نهایت، ارزش این را دارد که چگونه هوش مصنوعی مولد با یک مسئله رو به رشد کنار بیاید: نگرانی های بدهی عمومی.
تا همین اواخر، بسیاری از اقتصاددانان، از جمله من، استدلال میکردند که بدهی ملی کمتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم میدانستند، زیرا نرخ بهره بدهی کمتر از نرخ رشد بلندمدت اقتصاد است.
با این حال، افزایش سریع نرخهای بهره، بدهیها را به شدت مختل کرده است. برآوردهای سنتی از نرخ رشد پایدار بلندمدت اقتصاد، مانند برآوردهای فدرال رزرو، تمایل دارند که آن را حدود 1.8 درصد قرار دهند. و نرخ بهره واقعی بدهی فدرال اکنون بالاتر از این عدد است:
با این حال، بحث پایداری بدهی به طرز عجیبی با گفتمان هوش مصنوعی مولد جدا شده است. در واقع، من مطمئن هستم که افرادی هستند که هم در مورد بحران بدهی و هم بیکاری انبوه ناشی از هوش مصنوعی هشدار می دهند، اگرچه من به خود زحمت نداده ام آن را ردیابی کنم. پایین آنها. اما اگر تخمینهای خوشبینانه از افزایش مبتنی بر فناوری درست باشد، رشد در دهه آینده بیش از 1.8 درصد خواهد بود و بدهی نگرانی بزرگی نخواهد بود – بهویژه که رشد سریعتر باعث افزایش درآمد و کاهش درآمد خواهد شد. کسری بودجه
البته همه اینها بسیار حدس و گمان است. هیچ کس واقعاً نمی داند که هوش مصنوعی چقدر تأثیر خواهد داشت. اما باز هم، لازم نیست هوش مصنوعی «واقعی» باشد تا یک معامله بزرگ برای اقتصاد باشد، و بهترین حدس این است که احتمالاً بسیار مهم خواهد بود.
بازدید سریع
مردم فراموش می کنند که نرم افزار ترجمه چقدر بد است و چقدر پیشرفت کرده است.
همین امر در مورد تشخیص گفتار نیز صادق است.
سابقه طولانی ربات ها که همه مشاغل را به دست گرفته اند.
آیا واقعاً فناوری مسئول افزایش نابرابری بود؟